به گزارش کارنا، احتمالا برخی از شما خوانندگان محترم نیز جزو آن دسته از افرادی هستید که معتقدید، نمیتوان رکود و حتی افت بازار سرمایه را بیش از این تحمل کرد و ادامه سرمایه گذاری در این بازار، منجر به عقب ماندگی از سایر بازارها و تحمل ضرر و زیانی بیشتر است.
بی تردید در روزها، ماهها و حتی چند سال اخیر با افراد متعددی برخورد داشته اید که بر این باورند، بازار بورس جز ضرر و زیان چیزی به همراه نداشته و سرمایه گذاری در سایر بازارهای موازی نظیر طلا، ارز، ارز دیجیتال، ملک، سپردههای بانکی و حتی صرف هزینه در راه اندازی یک کسب و کار به مراتب بهتر از سرمایه گذاری در بازار بورس میباشد.
اما به راستی فعالیت در سایر بازارها، چنین منافع چشمگیری داشته که بسیاری از فعالین بازار سرمایه به تکاپو و صرافت خروج سرمایههایشان از بازار سهام و ورود به سایر بازارها افتاده اند؟ آیا مشاهده رکود در بازار سرمایه بیشتر به دلیل تابلوهای معاملاتی و وجود آمار و ارقام دقیق معاملات در این بازار نیست؟
به نظر شما اگر تعداد و قیمتهای دقیق معاملات املاک، تعداد بالای آگهیهای فروش مسکن و عدم وجود و تمایل خریداران در این بازار هم در تابلویی جداگانه و رسمی لیست میشد، شاهد رکودی گسترده در این بازار نبودیم؟ آیا خریداران دلار ۶۰.۰۰۰ تومانی در فروردین ۱۴۰۲، از رکود فراگیر اقتصادی جان سالم به در برده اند؟
آیا تعداد بالای تعطیلی، جابه جاییها و تعویض مدام کسب و کارها در مغازهها و املاک تجاری و اداری، نشانه رکود در سطح خرد اقتصاد و مشاغل عامه مردم نمیباشد؟
به نظر شما چند درصد از مردم ۱۰۰ درصد داراییهای خود را به صورت سکه طلا، طلا و یا یونیت صندوقهای طلا نگهداری میکنند و میزان سرمایه این عزیزان چه مبلغی است؟ آیا تا پیش از رشد چشمگیر قیمتهای جهانی طلا در چند ماه گذشته، خریداران و سرمایه گذاران در طلا، سودهای آنچنانی شناسایی میکردند؟ راستی دلیل بسته شدن تعداد زیادی از مغازههای طلا فروشی چه بود؟
بیایید کمی بیشتر به این مباحث ورود کنیم تا ببینیم آیا تمام عمر، باید مشغول تبدیل داراییها به هم و شناسایی زیانهای ناشی از بیش معامله شویم؟
پیش فرضهای لازم:
اولاً، طرف صحبت ما با سرمایه گذاران کلانی که بعضا سرمایه هایشان از محل اقدامات سوداگرانه و رانتهای اختصاصی میباشد، نیست. ما میدانیم و آنها هم میدانند که رسیدن به سرمایههای چند صد تا چند هزار میلیارد تومانی از طریق کسب و کارهای مشروع و قانونی بسیار دشوار و شاید محال باشد. اصولا این دوستان چندان نیازی به سرمایه گذاری در بازارهای سرمایه گذاری کشور ندارند و همانند سایر هم کیشان خود میدانند که بهترین محل برای نگهداری پولهای بادآورده، خارج از ایران است شاید کانادا یا ...
ثانیاً، فرض را بر این میگیریم که سرمایههای مخاطبان ما به مقداری هست که نمیتوان با آن، سبد سرمایه گذاری متنوعی از همه داراییها تشکیل داد و یا اگر دارای سرمایهای بیش از ۲۰ تا ۵۰ میلیارد تومان باشند، میدانند که میبایست سبدی از انواع داراییها داشته تا در صورت لزوم بتوانند از منافع هر یک از بازارها بهرهمند شوند.
ثالثاً، سال ۱۳۹۲، ابتدای ریاست جمهوری روحانی و آغاز دوران دلار ۳ تا ۴ هزار تومانی را مبنای برخی محاسبات خود قرار دادیم.
رابعاً، همانگونه که استحضار دارید، معمولا بسیاری از اشخاص، بخش عمدهای از سرمایه خود را به بازاری اختصاص میدهند که تخصص بیشتری در آن بازار دارند. به عنوان مثال فعالین در بورس از جمله نگارندگان گزارشات سوژه هفته، با توجه به تجربه و شناخت بیشتر از علوم سرمایه گذاری در بازار سرمایه، بخش عمدهای از سرمایه خود را در بازار بورس نگه میدارند. فعالین بازار طلا، بخش بزرگی از اموال خود را به طلا و سرمایه گذاران بازار ارز، معمولا سهم بالایی از ثروت خود را به داراییهای ارزی (فیزیکی یا تتر) تخصیص میدهند.
متخصصین سرمایه گذاری در املاک هم سود خود را در خرید املاک ارزان قیمت تر، نگهداری و بعضا تهاترهای متعدد میدانند. افراد کم ریسک، کارمندان عالی رتبه که پولی برای پس انداز برایشان باقی میماند، بازنشستگان و افراد مسن هم سرمایههای خود را در معمولا در سپردههای بانکی و یا اوراق با درآمد ثابت پارک میکنند تا از گزند ریسکهای موجود در سایر بازارها به دور باشند؛ بنابراین فرض میکنیم که هر یک از فعالین بازارهای مذکور بیش از ۸۰ درصد از سرمایه خود را به بازارهایی که در آن تخصص دارند، اختصاص داده اند.
بازدهی بازار بورس از سال ۱۳۹۲ تاکنون:
احتمالا وقتی با بسیاری از سرمایه گذاران قدیمی که بسیاری از ثروت خود را به سرمایه گذارای در بازار بورس اختصاص داده اند هم صحبت شوید، تنها نام سهام بنیادی نظیر فولاد مبارکه، ملی مس، گل گهر سیرجان، چادرملو، سرمایه گذاری غدیر، پتروشیمی پردیس، اراک و ...، را میشنوید؛ بنابراین بیایید بازدهی بازار سرمایه را از دید شخصی ببینیم که هم مدتهای طولانی در بازار سرمایه حضور دارد و هم سهام بنیادی و قابل اتکار را خریداری کرده است و نه سهام کوچک و سفته بازی را.
به نظر شما ارزش بازار شرکت فولاد مبارکه از ابتدای سال ۱۳۹۲ تا کنون چند برابر شده است؟ ارزش شرکت پتروشیمی اراک چطور؟ شاید باورش دشوار باشد، ولی بعید میدانم شخصی که در این دو سهم سرمایه گذاری کرده باشد (حتی با وجود افت معنادار بازار در چهار سال گذشته)، نسبت به بازارهای دیگر احساس جاماندگی نماید.
لازم به ذکر است ارزش شرکتها بر اساس ارزش بازار کنونی به اضافه سودهای نقدی تقسیم شده این شرکتها در مجمع عمومی محاسبه گردیده است.
به عنوان مثال ارزش کنونی شرکت فولاد مبارکه ۴۴۸.۰۰۰ میلیارد تومان و در حدود ۱۵۵.۰۰۰ میلیارد تومان سود نقدی در مجامع تقسیم گردیده است.
به عبارتی اگر شخصی با شناسایی صحیح و بدون نیاز به ترید روزانه و حتی پیگیری مدام اخبار سیاسی و اقتصادی (برجام، خروج از برجام، کرونا، دلار ۳۰ تا ۶۰ هزار تومانی، سقوط هلی کوپتر رئیس جمهور، موشکهای ما به اسرائیل، اسرائیل به حزب الله، انواع جنگهای منطقه ای، داعش، طالبان و.)، سرمایه خود را در سهام شرکتهای معتبر و بزرگی نظیر فولاد و یا پتروشیمی اراک سرمایه گذاری کرده بود، امروز سرمایهای معادل ۴۰ تا ۵۵ برابر سرمایه اولیه خود در سال ۱۳۹۲، در اختیار داشت.
اما آیا به نظر شما داراییهای افراد در سایر بازارها هم به همین میزان رشد کرده است؟ آیا با توجه دغدغههای متعدد سرمایه گذاری در سایر بازارها، عملکرد آنها به اندازه بازار سرمایه مطلوب بوده است؟
نرخ بازدهی در بازار ارز:
پیش از اینکه میزان بازده بازار ارز در سالهای گذشته را بررسی کنیم بد نیست تنها بابت آگاهی و اطلاع رسانی، برخی از مشکلات و دغدغههای سرمایه گذاران در بازار ارز را شرح دهیم.
به طور کلی اگر خریدار مقادیر کمی دلار فیزیکی باشید، پیدا کردن فرد قابل اعتمادی که پس از واریز پول، دلارها را به شما تحویل دهد، نحوه تشخیص دلارهای تقلبی از اسکناسهای واقعی، محل پنهان کردن دلارهای خریداری شده و ...، از مهمترین دغدغههای شما خواهد بود.
اگر هم به دنبال خرید مقادیر بالای دلار باشید که مجدد پیدا کردن فردی معتمد برای معامله، پرداخت کارمزدهای سنگین برای نقد کردن، گرفتار نشدن به عنوان قاچاقچی ارز و شناسایی توسط نهادهای اطلاعاتی، دغدغههای امنیتی و نحوه نگهداری فیزیکی دلارها و ...، تنها بخشی از دغدغههای شما خواهد بود.
به غیر از موارد مطرح شده فوق، نوسانات قیمت دلار، انتشار اخبار سیاسی مثبت و منفی، گشایشهای بین المللی، قیمت گذاریهای دستوری، مداخلات و نوسان گیریهای بانک مرکزی و ...، ارتباط مستقیمی با بازده داراییهای ارزی شما دارد.
ممکن است برخی ادعا کنند، که چالشهای مربوط به خرید اسکناسهای دلاری را میتوان با خرید رمز ارزی به نام تتر را مرتفع کرد، اما همان خرید تتر هم مستلزم داشتن آگاهی کامل از نحوه خرید، تسلط بر رعایت اصول امنیتی کیفهای الکتریکی، نیافتادن در دام کلاهبرداران و هکرهای وطنی، چگونگی ست کردن آی پیهای خارجی، مشمول نشدن تحریمهای بین المللی (همانند اتفاقی که سابقا برای سرمایه گذاران ایرانی با دارایی بالای ۵.۰۰۰ دلار در صرافیهای بین المللی افتاد) و مهمتر از همه اعتبارسنجی کارگزاران و پلتفرمهای معاملات رمز ارزها میباشد که برای بسیاری از افراد دور از دسترس میباشد.
همانگونه که مشاهده میگردد، در نخستین روزهای سال ۱۳۹۲، قیمت فروش هر دلار ۳.۴۳۰ تومان بوده است که اگر آن را با قیمتهای در حدود ۶۰.۰۰۰ تومان این روزها مقایسه کنیم، قیمت هر اسکناس دلار ۱۷ برابر شده است.
به عبارتی شخصی که بخش عمدهای از داراییهای خود در سال ۱۳۹۲ را تبدیل به دلار و تا به امروز آن را نگهداری کرده باشد، دارایی هایش حدودا ۱۷ برابر شده است.
نرخ بازدهی در بازار طلا:
سرمایه گذاری در بازار طلا نیز دغدغهها و مشکلات فراوانی دارد. خرید طلای کم کارمزد (که اصولا بسیاری از افراد به ویژه خانمها ترجیح میدهند طلاهایی زیبا با اجرت ساخت ۳۰ تا ۴۰ درصد را خریداری کنند تا هم به عنوان زیورآلات از آن استفاده کنند و هم به عنوان سرمایه گذاری)، عدم تقلب فروشنده طلا در نحوه محاسبه مبلغ طلای خریداری شده، عدم تقلب و ناخالصی در طلاهای خریداری شده آبشده و کم کارمزد، مباحث امنیتی و نحوه نگهداری آن (با توجه به تعداد بالای سرقت در منازل مسکونی در سالهای اخیر یکی از مهمترین دغدغههای خریداران طلا، مشکلات امنیتی آن میباشد)، مالیات و ...، تنها بخشی از دغدغههای این حوزه میباشد.
علی رغم رشد چشمگیر قیمت جهانی طلا و ثبت رکوردهای جدید در ماههای گذشته (هر گرم طلای ۱۸ عیار تا شهریور سال گذشته ۲.۷۰۰.۰۰۰ تومان بود)، اگر بخواهیم قیمت ۴ میلیون تومانی این روزهای هر گرم طلای ۱۸ عیار را به ۱۴۰.۰۰۰ تومان قیمت هر گرم در ابتدای سال ۱۳۹۲ تقسیم کنیم، به عدد ۲۸ میرسیم.
به عبارتی اگر شخصی فارغ از کارمزد خرید و اجرت ساخت طلا، تمام داراییهای خود را تبدیل به طلای آبشده ۱۸ عیار (بدون ناخالصی) کرده بود، ارزش داراییهای این شخص در شرایط کنونی ۲۸ برابر شده بود.
نرخ بازدهی در بازار املاک:
به شخصه در قیمتهای کنونی هیچ اعتقادی به سرمایه گذاری در بازار املاک نداریم و البته حجم پایین معاملات و رکود سنگین در این بازار، موید موضوع و فراگیر شدن این نگاه میباشد.
واقعا چرا باید قیمت خانه در کشوری که هر روز آبستن اخبار و رویدادهایی جدید و نامیمون است هم تراز با قیمت خانه در آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور دنیا باشد؟
نه آب داریم، نه در زمستانها گاز داریم، نه در تابستانها برق داریم، نه اقتصادی داریم که روی آن حساب کنیم، نه آرامش خاطری، نه شهروندان حال خوش و قدرت خریدی دارند، نه زیرساختهای شهری درستی داریم و نه. اما قیمت هر متر خانه در تهران با قیمت هر متر خانه در آمریکا یا اروپا برابری میکند. از نظر شما این روند مضحک به نظر نمیرسد؟
به شخصه بسیاری از خریداران و سرمایه گذاران این روزهای املاک را فاقد قدرت تحلیلی و آگاهی از علوم سرمایه گذاری میدانیم. چرا شخصی میبایست ۲۰ تا ۲۵ میلیارد تومان سرمایه اش را صرف خرید خانهای ۱۰۰ متری در میرداماد تهران کند، در حالی که میتواند آن خانه را با مبلغ ۲ میلیارد تومان رهن کامل و با سود سالانه اوراق ۷ میلیارد تومانی، ۲۳ میلیارد تومان مابقی آن از زندگی لذت ببرد.
سری به بنگاههای املاک زده اید، تعداد بالای فایلهای فروش را دیده اید؟ خریداری در اطرافتان سراغ دارید که از پس از خرید خانههای ۷ تا ۸ میلیارد تومانی بر بیاید؟ میانگین حقوق کارمندان چند میلیون تومان است؟ ۱۵ میلیون تومان؟ ۲۰ میلیون تومان؟ ۳۰ میلیون تومان؟ خرید خانهای ۴۰ تا ۵۰ متری در محلهای متوسط با قیمتهای حدود ۳ تا ۴ میلیارد تومانی، به چند ماه پس انداز این کارمندان نیاز دارد؟
راستی عدم نقد شوندگی املاک را چگونه توجیه میکنید؟ چند نفر را دیده اید که خانه دارند، در املاک هم سرمایه گذاری کرده اند، اما با نیاز به ۵۰ میلیون تومان وجه نقد، ناچارند به ۵۰ نفر مراجعه کنند یا به چند نزول خور التماس کنند؟ آیا برای دستیابی به مقادیر کمی نقدینگی میتوان آشپزخانه و یا سرویس بهداشتی خانه هایشان را بفروشند تا مشکلاتشان به طور مقطعی حل شود؟
بلایی که بر سر سرمایه گذاران املاک در ژاپن و در دهه ۹۰ میلادی افتاد به زودی در ایران نیز خواهد افتاد؟ راستی میدانید میانگین قیمت ملک در چین به عنوان دومین قدرت اقتصادی دنیا در سال جاری حدود ۸.۵ درصد افت داشته است؟ شاید برای شما ۸.۵ درصد عدد عجیبی نباشد، ولی وقتی بدانید نرخ تورم و سود بانکی در این کشور ۰.۱ درصد است بیشتر متوجه عمق فاجعه خواهید شد.
چین با نرخهای رشد اقتصادی بالای ۶ درصد دچار افت قیمت املاک گردیده، اما قیمت ملک در ایران با این اوضاع اقتصادی، هر ماه بالا میرود. از نظر شما این موضوع عجیب به نظر نمیرسد؟
با این حال حتی اگر قیمتهای میانگین و اعلامی ۸۰ میلیون تومانی هر متر خانه در تهران را کاغذی ندانیم و فرض کنیم با چنین قیمتهایی معامله میگردد، قیمت متری ۴ میلیون تومانی مسکن در سال ۱۳۹۲ نشان میدهد که داراییهای ملکی یک شخص از سال ۱۳۹۲، ۲۰ برابر شده است.
در کسب و کارهای جدید هم خبری نیست؟
احتمالا در ماهها و سالهای گذشته تعداد زیادی از مغازهها و کسب و کارها را دیده اید که به دلیل کاهش شدید قدرت خرید مصرف کنندگان و عدم وجود تقاضا بسته شده اند. در این روزها صنفی را نمییابید که از شرایط عجیب و بحرانی خود ناراضی نباشد. نه فروشندگان پوشاک راضی هستند، نه لوازم خانگی ها، نه فعالین بازار اتوموبیل، نه مواد غذاییها و نه..
بعید میدانم شخصی که سرمایهای دارد و میتواند به راحتی از سود ۳۰ تا ۳۵ درصدی اوراق با درآمد ثابت لذت ببرد، به خاطر ۱۵ تا ۲۰ درصد سود محتمل، خود را گرفتار هزینههای مالی و زمانی ایجاد کسب و کاری جدید کند. پس خیالتان راحت در آن مشاغل هم خبری نیست.
سخن آخر:
میدانیم بازار سرمایه در این چند سال از شرایط خوبی برخوردار نبوده اند، ولی آمار و ارقام فوق نشان میدهد که همچنان فعالین قدیمی و صبور این بازار در ۱۱ سال گذشته، بازدهی به مراتب بالاتری در مقایسه با سایر بازارها دریافت کرده اند.
به نظر میرسد بخش عمدهای از معترضین این روزهای بازار بورس اشخاصی هستند که سرمایههای خود را در سال ۱۳۹۹ به بازار بورس ورود کرده اند و در این ۴ سال چیزی جز زیان و کاهش ارزش ندیده اند. خانهها و ماشینها را فروختن و در بورس سرمایه گذاری کردن و یا بر عکس، استراتژی است که در اغلب اوقات نتیجهای جز زیان به بار نمیآورد.
شاید اگر هر شخص در حوزهای که در آن تخصص بیشتری دارد، سرمایه گذاری کند و صبور باشد، نه تنها زیان نمیکند بلکه به سود معقولی نیز خواهد رسید.
"پس حرص نخوردید و بدانید در بازارهای دیگر هم خبری نیست. صبور باشید و از شناسایی زیانهای مکرر دست بردارید"
ارسال نظر