به گزارش کارنا، در سالهای اخیر، تولید خودروی اقتصادی در کشور به یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران و همچنین خواست اقشار کمدرآمد تبدیل شده است. خودروی اقتصادی، در بسیاری از کشورهای جهان به معنای خودرویی با قیمت مناسب، کیفیت قابل قبول و هزینههای نگهداری پایین شناخته میشود. هدف از تولید چنین خودرویی، فراهم کردن امکان خرید برای اقشار متوسط و کم درآمد جامعه است. اما در ایران، این رویا هرگز به واقعیت نپیوست.
طبق آخرین آماری که سال ۱۴۰۱ مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی به نقل از پایگاه رفاه ایرانیان منتشر کرد نصف خانوارهای ایرانی هیچ خودرویی ندارند که با فرض وجود ۲۷ میلیون خانوار، عملا ۱۳.۵ میلیون خانوار ایرانی فاقد خودروی شخصی هستند. در یک دهه گذشته، اما سیاستگذار مدام وعده تولید و واردات خودروی اقتصادی را داده است، این در شرایطی است که اکنون این پروژه به کلی شکست خورده است.
اما ارزانترین خودروی بازار یعنی ساینا در کمترین حالت ممکن در بازار ۴۵۰ میلیون تومان قیمت دارد که ۳.۵ برابر درآمد پایه سالانه است. پیش از این «دنیایاقتصاد» زمان انتظار برای خرید ارزانترین خودروی بازار را در گزارشی تحت عنوان «ماراتن خرید خودرو» ۵۰ ماه در نظر گرفته بود، اما در آن گزارش حداقل حقوق بدون در نظر گرفتن هیچ از یک مزایای قانونی مانند حق فرزند یا حق مسکن ملاک قرار داده شده بود، اما در این گزارش ۱۱ میلیون تومان را با احتساب این حقوق در نظر گرفته ایم و بر این اساس مدت انتظار خرید ساینا به عنوان ارزانترین خودروی بازار به ۴۱ ماه رسیده است؛ بنابراین اساسا خودروی اقتصادی (با توجه به تعریف تناسب با درآمد) در ایران وجود ندارد و به دلایل مختلفی دست کم تا میان مدت امکان واردات یا تولید آن نیز وجود ندارد.
اما اگر از طرف تولیدکننده به این موضوع نگاه کنیم اساسا تولید محصولات اقتصادی، برای خودروسازان صرفه اقتصادی ندارد. خودروهای ارزانقیمت بیشترین زیان را برای خودروسازان به همراه داشته، چراکه دولت نیز با قیمتگذاری دستوری قیمت آنها را تاحدی پایین میآورد که زیان زیادی را به خودروسازان تحمیل میکند. کمااینکه شاهد بودیم بیشتر خودروهایی که مورد توجه اقشار کم درآمد بود مانند سمند، پراید یا پژو ۲۰۶ از سبد تولیدی خودروسازان حذف شده است. از طرف دیگر بهره وری پایین در شرکتهای خودروساز باعث شده که نتوانند خودروهایی با هزینه کمتر تولید کنند.
واردات خودروی اقتصادی نیز یک رویای کاملا محال است، زیرا ارزش پایین پول ملی باعث میشود که هر خودرویی بعد از ورود به ایران بالای یک میلیارد تومان قیمت داشته باشد. برای مثال یک خودروی ۱۰هزار دلاری با دلار ۸۰هزار تومانی قیمت خام ۸۰۰ میلیون تومان را خواهد داشت که با هزینه گمرک، لجستیک و... بهای آن به شدت افزایش پیدا میکند. بسیاری از خودروهایی که زیر ۱۰هزار دلار قیمت دارند هم اساسا توسط سازمان ملی استاندارد برای ورود به ایران مجوز نمیگیرند.
از طرفی در دیگر کشورهای جهان حتی برای خرید خودروهای اقتصادی (که بهای آنها کمتر از درآمد سالانه متوسط است) برخی تسهیلات مانند وامهای بانکی یا فروش لیزینگی در نظر گرفته میشود که این مورد نیز در ایران مدت هاست که وجود خارجی ندارد.
خلأ وجود خودروهایی در بازار که با درآمد افراد در تناسب باشد، حالا بیشتر از همیشه حس میشود. دیگر هیچ خودروی نویی در بازار پیدا نمیشود که زیر ۴۵۰ میلیون تومان (معادل ۳.۴ سال حقوق پایه) قیمت داشته باشد. در مورد دلایل این موضوع گفت وگویی با حسن کریمیسنجری، کارشناس حوزه خودرو داشتیم. وی اعتقاد دارد که این عدمتناسب بیش از آنکه در قیمت خودرو ریشه داشته باشد در درآمد متوسط پایین ریشه دارد.
وی اشاره میکند که خودروهای اقتصادی در جهان، بهایی بالاتر از چهارهزار دلار دارند که آنها را هم تنها برخی شرکتهای خاص مانند رنو یا تاتا میتوانند تولید کنند که از آپشنهای پایهای نیز محروم هستند. وی اشاره میکند که متوسط قیمت خودرو حدودا هفت تا هشتهزار دلار است که بهای آن حدودا به ۶۵۰ میلیون تومان میرسد. همچنین زیر ۳۲۰ میلیون تومان در بازارهای جهانی هیچ خودرویی پیدا نمیشود.
اما تاکید کریمیسنجری روی هزینه تمامشده بالای تولید در ایران است که باعث میشود تولید با نرخ اقتصادی انجام نشود. این در شرایطی است که بهای انرژی و نیروی کار در ایران بسیار پایین است. برای مثال حقوق نیروی کار برای تولید در کشور ماهانه حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار است، اما این رقم در دیگر کشورها به حدود هزار و ۲۰۰ دلار میرسد. با این حال به اعتقاد این کارشناس حوزه خودرو، تولید در ایران (از جمله تولید خودرو) ارزان تمام نمیشود. وی برای اشاره به دلایل این موضوع به سه نوع بهره وری اشاره دارد: بهره وری ماشین آلات، بهره وری نیروی کار و بهره وری سرمایه. وی تاکید میکند که ماشین آلات مورد استفاده در صنعت خودروی ایران فرسوده هستند و بهره وری کافی را ندارند.
کریمیسنجری همچنین تاکید میکند که نیروی کار در صنعت خودروی ایران به قدر کافی آموزش نمیبیند. به گفته وی در دهه ۷۰ کارگران و مهندسان در شرکتهای خودروساز به طور الزامی، دورههای مختلفی میدیدند، اما این مدارس مهارت آموزی حالا در خودروسازیها به یک رویا بدل شده است. به تاکید وی این موضوع باعث شده که ساعت کاری در خودروسازیهای ایران حتی از بسیاری از خودروسازیهای خارجی بیشتر باشد، اما بهره وری کافی را نداشته باشد. از طرف دیگر کارکنان نیز به این علت که درآمد خود را همیشه عقبتر از تورم میبینند انگیزه کافی در این زمینه ندارند.
وی عامل سوم را نیز بهره وری پایین سرمایه میداند و میگوید خودروسازها هرچند سال یک بار با تجدید ارزیابی از مشمولیت ماده ۱۴۱ قانون تجارت خارج میشوند. (قانونی که تاکید میکند اگر بر اثر زیانهای وارده حداقل نصف سرمایه شرکت از بین برود، هیاتمدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام را دعوت کند تا موضوع انحلال یا بقای شرکت مورد شور و رای واقع شود.)، اما آیا واقعا ثروت جدیدی ایجاد میکنند؟
از طرف دیگر به دلیل بالاتر بودن هزینه تمامشده نسبت به هزینه فروش در هر دوره فروش بخشی از سرمایه در گردش خودروسازان از بین میرود. همچنین این شرکتها به جای اینکه روی تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کنند، در بخشهای غیرمربوط مانند بانکها سرمایهگذاری میکنند که به وسیله آن میتوانند تسهیلات دریافت کنند. کریمیسنجری تاکید میکند که به جای این دست از سرمایهگذاریها باید ۷ تا ۸درصد درآمد در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری شود تا بتوانند خودروهای جدید با بهره وری بالاتر تولید کرده و توسعه بازار داشته باشند.
این کارشناس حوزه خودرو همچنین تاکید میکند که گرچه خودروسازان به انرژی ارزانقیمت دسترسی دارند، اما در مقابل ساعات زیادی دسترسی آنها به انرژی قطع میشود، ماشینآلات نیز قدیمی هستند و مصرف انرژی بالایی دارند بنابراین به این شکل اثر نیروی کار ارزان و... هم از بین میرود.
وی اعتقاد دارد که دانش فنی و تولید ثروت از طریق آن در صنعت خودروی ایران کم است و موجب بهره وری پایین میشود. اگر هم خودروساز بخواهد به سمت خودروهای جدید حرکت کند با مقاومت شبکه تامین مواجه میشود، زیرا تولید محصولات جدید برای آنها هزینه زیادی دارد. وی تاکید میکند که به دلیل این هزینهها و بهره وری پایین امکان تولید خودروی اقتصادی وجود ندارد.
از کریمیسنجری پرسیدیم که چگونه میتوان خلأ خودروهایی را که با درآمد خانوارها هماهنگ باشند از میان برداشت. وی اعتقاد دارد که خصوصی سازی نمیتواند این مشکل را حل کند بلکه به اصلاح ساختاری نیاز است یا به عبارت دیگر صنعت خودروی ایران باید از بن بست ارتباطات بینالمللی خارج شده تا بتواند ماشین آلات، دانش فنی برای آموزش نیروی انسانی و... را وارد کند و از طرف دیگر با مشارکتی که ایجاد میکند توسعه بازار داشته و محصولات خود را در بازارهای خارجی عرضه کند تا از این طریق به تیراژ اقتصادی نیز برسد؛ بنابراین به هر شکل شده حتی به صورت عضو دست دوم یا سوم باید به زنجیره ارزش جهانی خودرو وصل شویم.
منبع: دنیای اقتصاد
ارسال نظر